صفحه اصلی
اخبار
سیاسی
اقتصاد و بازرگاني
اجتماعی
فرهنگی
علمی
ورزشی
بین الملل
استانها
حوادث
ادبیات و هنر
مشاهیر جهان
شعر
داستان کوتاه
مکتب های ادبی
علمی و فرهنگ
مقالات و مطالب آموزشی
خواص میوه ها و گیاهان
سرگرمی
جملات قصار
حکایات و لطایف نغز و شنیدنی
تعبیر خواب
وقايع و موارد عجیب و خواندنی
طالع بینی
چیستان و معما
ضرب المثل های ایرانی
اطلاعات عمومی
به من بگو چرا
عجایب هفتگانه جهان
نام نامه
مطالب روانشناسی
طالع بینی
مطالب پزشکی و سلامت
سبک زندگی
دستورات آشپزی
خانه
دسته بندی داستان های کوتاه
علی مؤذنی
علی مؤذنی
لیست داستان های کوتاه
حضور ، علی مؤذنی
من تا پیش از مرگ پدر از مادر تفسیری دیگر داشتم، و حالا که از سر خاک مادر برگشتهام، خاکی که هنوز سنگ قبری رویش ننشاندهاند، از او تفسیری دیگر دارم. باید میگذاشتم مهرانه وسایل مادر را ضبط و ربط کند تا قلب من اینطور درهم فشرده نشود. بلوزش بوی او را میدهد و پیرهنش به عطری آغشته است که هدیه پدر به او بود. توی کیف پولش کلید اتاق یادبود پدر بود و کلید در حیاط و دو تا دو تومانی و یک ده تومانی. چشمم که توی لایه دیگر کیف به کوپن شماره هشتاد و هفت افتاد، لبم را گاز گرفتم که فریاد نزنم. سرم را از پنجره بردم بیرون. اگر چراغ پنجره روبرو روشن نبود فریاد میزدم. چقدر احتیاج داشتم در دشتی بدوم، آنقدر که فقط خستگی را احساس کنم نه درد را. کفشش را هم که چسبش ورآمده بود، گذاشتم تو کمد که دیدارش مرا به سر حد جنون نرساند. کمد چنان از عطر او آکنده بود که سر فرو بردم در لباسها و گریه را سر دادم. بعد هم که دیدم هیچکدام از وسایلش جلو چشمم نیست، دلم نیامد در کمد را ببندم. میخواستم لباسها چنان حضوری از او در من ایجاد کنند تا برای ساعتی هم که شده، بروم تو اتاقم و با این تصور که مادر مثل همیشه در سرسراست، بتوانم کمی به درسم برسم. حتی یک جمله جزوه را هم نفهمیدم. ضبط را روشن کردم تا آهنگ تند مثل جریان سریع باد گرد و خاک سکوت را با خود ببرد.
TotalRecords:1
rPP:20
TotalPageCount:1
CurrentPage:1
PageNumberLength:15
««
«
1
»
»»
صفحه 1 از 1 | تعداد رکورد ها : 1 | تعداد رکورد در هر صفحه : 20